- پی چر
مرتعی که یک بار به وسیله گوسفندان مورد چرا قرار گرفته و
معنی پی چر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(یِرْ)
لغت نامه دهخدا
نام ساکنین ناحیتی در تراکیه در طرف چپ کوه پان ژه، به عهد خشایارشا. (ایران باستان ج 1 ص 749)
(پَ / پِ غُ)
لغت نامه دهخدا
قارچ (در تداول عوام گناباد خراسان). نوعی از آن را بعربی فطر و انواع دیگر را، غرد، غراد، غراده، مغرود، غرده، غرد، غرده نامند و سماروغ و سماروخ نیز بدین معنی است
(پَ / پِ سَ)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: پی، پشت + سر بمعنی رأس پشت گردن، قفا. قذال، پشت گردنی. لت. سیلی که بپشت گردن زنند. زدن به پشت گردن و این در لهجۀ آذری متداول است
آنکه پی برد آنکه در یابد، پی شناسقائف، اسبهایی که جایزه دوم و سوم و چهارم را میبرند
پس روی متابعت تبعیت اقتدا اقتفا: آنچه شرط شده بر من (مسعود) درین بیعت از وفا و دوستی و نصیحت و پیروی و فرمانبرداری و همراهی و جد و جهد عهد خداست
((پِ جِ))
فرهنگ فارسی معین
دستگاهی که به وسیله آن، شخص برای تماس گرفتن از طریق تلفن با شخص مورد نظر فراخوانده شود، پی جو (واژه فرهنگستان)، فراخوان
مرحله ی دوم چرا، چراگاهی که پس از چریدن گاو، گوسفند آن را
اولین چرای دام در مراتع
مرحله ی دوم چرا، چرای دوم در یک مرتع
روستایی از دهستان چهاردانگه ی هزارجریب ساری
استخوان شانه
کنار، عقب تر